وقتی صحبت از کسب و کار می شود، هیچ جایگزینی برای کار تیمی وجود ندارد. کسبوکار یک سرمایهگذاری چند وجهی است که نیازمند تحقیق، برنامهریزی و اجرای دقیق است و تمام فعالیتهای مرتبط باید بهطور مؤثر مدیریت شوند. قدرت یک سازمان و پتانسیل آن برای ایجاد درآمدهای چشمگیر تا حد زیادی به کیفیت مدیریت بستگی دارد که به نوبه خود تأثیر قابل توجهی بر ارزش برند آن در بلند مدت دارد. برای بسیاری، این ممکن است مانند چیزی باشد که بارها و بارها شنیده اند. با این حال، مدیریت کسب و کار بسیار بیشتر از آنچه ما فکر می کنیم لازم است. شکوفایی در دنیای چالش برانگیز مالی، بازاریابی و کارآفرینی نیاز به ذکاوت واقعی دارد. بنابراین، بدون بحث زیاد، بیایید عمیق تر به درونیات مدیریت کسب و کار بپردازیم.
مدیریت کسب و کار چیست؟
در ساده ترین عبارت، مدیریت کسب و کار به هماهنگی و اداره فعالیت ها، وظایف و منابع کسب و کار برای دستیابی به یک هدف معین اشاره دارد. این اغلب شامل نظارت و آموزش کارکنان، نظارت بر عملیات اصلی و طراحی زیرساخت شرکت برای بهینه سازی برای آینده است. به گفته کارشناسان، کلید مدیریت کسب و کار ایجاد تعادل بین مدیریت کار و استعداد است. تخصص فنی باعث می شود که شما به عنوان یک مدیر کسب و کار، احترام همکارانتان را به همراه داشته باشید، اما برای حفظ این احترام، نیاز به مهارت های نرمی است. علاوه بر این، موفقیت مدیریتی مستلزم ثبات، ارتباط، همدلی و شکلگیری و پرورش روابط کاری معنادار است. چنین ویژگی هایی با هم یک استراتژی مدیریت کسب و کار موثر را تشکیل می دهند.
4 مهارتی که مدیران کسب و کار موفق باید داشته باشند
داشتن یک کسب و کار کار سادهای نیست. اما چیزی که شاید مهارت بیشتری را می طلبد، مدیریت افراد است، و این دقیقاً همان چیزی است که نقش یک مدیر کسب و کار در درجه اول ضروری است. آنها نه تنها باید مهارت های اساسی مانند ارتباط، تفکر انتقادی و استراتژی را داشته باشند، بلکه باید چیزهای اضافی را نیز داشته باشند که آنها را متمایز کند.
1.همدلی
همانطور که هارپر لی می گوید: “شما هرگز واقعاً یک شخص را درک نمی کنید مگر اینکه چیزها را از دیدگاه آنها در نظر بگیرید.” مدیریت کسب و کار صرفاً جمع آوری و ایجاد انگیزه در یک تیم نیست. این مستلزم آن است که از آنها بهترین بهره را ببرید. در این رابطه، بسیار مهم است که به یاد داشته باشید که هر یک از اعضا از نظر سوابق تحصیلی و حرفه ای، اخلاق کاری، سبک های ارتباطی، انگیزه و شخصیت ذاتی متفاوت هستند. بدون همدلی، مدیران کسب و کار ممکن است درک واقعی کارکنان خود و اجرای یک رویکرد مدیریتی موفق را غیرممکن بدانند.
2. مسئولیت پذیری
یکی از مهمترین وظایف یک مدیر کسب و کار این است که کارکنان را در قبال اشتباهات خود پاسخگو کند و به پیشرفت آنها کمک کند. این نه تنها عملکرد کل سازمان را تضمین می کند، بلکه نشان می دهد که شما به اندازه کافی به رشد کارکنان خود اهمیت می دهید تا آنها شایستگی خود را توسعه دهند. ثابت بودن و گرفتن بازخورد راههای مفیدی برای کاهش ناراحتیهایی است که ممکن است با مکالمات دشوار یا موقعیتهای مربوط به مسئولیتپذیری همراه باشد.
3. مذاکره و حل تعارض
به گفته جورج کوهریزر ، “تعارض ها رگ حیات سازمان های با عملکرد بالا هستند.” در برههای از زمان، تیمی از کارگران باهوش با تفاوتهای خلاقانه مواجه میشوند، چه در استراتژی و چه در اجرا. وظیفه یک مدیر این است که چنین تعارضاتی را حل کند و همکاری، تبادل و شبکه سازی را تسهیل کند، همگی با حس حسن نیت و احترام به هدف مشترک. ایجاد سبک مدیریتی در چنین مذاکراتی بسیار پیشرفت می کند و گامی در جهت تصمیم گیری های متقابل سودمند است. برای بهبود مهارت های مذاکره خود یک دوره آنلاین را در نظر بگیرید .
4. حضور اجرایی
در واقعیت، حضور اجرایی یک مهارت بسیار ارزشمند است که می تواند با تمرین مجدانه پرورش یابد. با اشاره به توانایی فرد برای الهام بخشیدن به اعتماد، حضور اجرایی در سراسر سلسله مراتب حیاتی است و پتانسیل فرد را برای موفقیت برجسته می کند. برای مدیران کسب و کار، این امر ضروری است، زیرا اقتدار فرد را تقویت میکند و در نتیجه باعث احترام میشود، و همچنین تیم را با یک حس قوی از عزت نفس آغشته میکند. ویژگی هایی مانند فصاحت، خونسردی و ادراک دقیق برای ایجاد یک حضور اجرایی بی عیب و نقص محوری هستند.
مسئولیت های یک مدیر کسب و کار
در حال حاضر، واضح است که مدیریت کسبوکار شامل نقشها و مهارتهای مختلفی است که با هم کار میکنند تا ثبات عملیاتی را تضمین کنند. با توجه به این موضوع، وظایف یک مدیر بازرگانی را می توان به شرح زیر بیان کرد:
1.ایجاد انتظارات و اهداف
تعیین اهداف روشن اولین قدم است. علاوه بر این، انتقال همین موضوع به کارمندان به شیوهای متقاعدکننده نیز مهم است، روشی که به آنها انگیزه میدهد تا راه بیشتری را طی کنند و از برتری اطمینان حاصل کنند.
2. سازماندهی و تفویض کار
پس از ارزیابی وظایف در دست، یک مدیر کارآمد آنها را به بخش های قابل اجرا تقسیم می کند و کار را به بخش ها یا کارمندان مربوطه محول می کند. وظیفه آنها تضمین انسجام بین تمام بخش های یک سازمان و انجام وظایف بر اساس جدول زمانی است. مدیریت شایسته می تواند به بهینه سازی مشاغل، کاهش هزینه ها و زمان و افزایش بهره وری کلی شرکت کمک کند.
3. ایجاد انگیزه، آموزش و نظارت بر کارکنان
جمع آوری و هدایت یک تیم به سمت یک هدف مشترک مستلزم تعامل مدیران کسب و کار با انواع مختلف افراد و آموزش آنها است. آنها همچنین باید ناظران شایسته باشند و در صورت نیاز انتقاد سازنده ارائه دهند. علاوه بر این، مدیران عملکرد تیم خود را در طول زمان پیگیری می کنند. این به آنها کمک می کند تا نقاط قوت و ضعف هر یک از اعضا را شناسایی کرده و اقداماتی را در جهت دستاوردهای آینده انجام دهند.
انتهای مطلب/ منبع