زینب شانه

از مزدی‌دوزی و قرض و قوله تا صادرات به عراق

صدای چرخ است و تولید که گوش فلک را پر کرده و از روستای موسی‌آباد طنین‌انداز شده، صدای تولید پشت تولید است که سمفونی کار کوک کرده آن هم به مدد دستان زینب ۳۷ ساله با دو فرزند دختر قد و نیم قد.

گوش که تیز کنی نوای همت است که دامن زنان بی‌سرپرست و بدسرپرست را گرفته یا چشم که بچرخانی به جای چنبره درد و ترس تبلور تلاش می‌بینی و غرور.

اصلا کلاف سردرگم زندگی این زنان باز شده و رج به رج امید می‌بافند و به جای حقارت پرچمدار تولید شدند و جبهه زنان کارآمد را به راه انداختن، انگاری روایت زینب و زنان بی‌سرپرست کاری است کارستان از همان‌ها که ردپای خدا دارد و سر سوزن ذوق و خرده هوش.

زینب شانه به شانه زنان بی‌سرپرست یا بدسرپرست به رسم کهنه امیدواری و توکل از زیر زیر صفر و چرخ قرضی ردای کار به تن کرده و حالا در چند روستا دیوار به دیوار نداری درآمد و شغل ساخته است.

زینب، فاطمه و زهرا و شهناز و سهیلا را گرد هم آورده و با دستانی که بوی کار و تولید می‌دهند بازار صادراتی را در نوردیده است. راستش را بخواهید زینب چراغ فروزان خانه‌هایی شده که یاس گریبان اهالی را می‌فشرد اما حالا زینب یعنی تولیدکننده شلوارهای کتان و جین ناقوس امید نواخته و لقمه نانی ارزانی داشته است.

زینب یعنی همت و حمیت و ایستادگی در روستاهای دور دور نهاوند و جثه نحیف زنانه و غیرت بزرگ مردانه، زینب خط بطلان تمام کاستی

و نداری‌ها و بدبختی‌هاست، او از تلالو خورشید تا مهتاب سوزن می‌زند و جهادگر عرصه تولید شده است.

روایت زینب و زنان بی‌سرپرست و صادرات

این شما و این زینب و روایت تلاش بی‌وقفه زنی غیرتمند؛ زینب ناظمی‌پور تولیدکننده شلوارهای جین و کتان در روستای موسی‌آباد نهاوند که بازارهای تهران و صادراتی را از آن خود کرده می‌گوید: «شوهرم درگیر اعتیاد بود و زندگی مشترکم با دو تا بچه به جدایی کشیده شد، دقیقا وقتی ریالی پول برای ادامه زندگی نداشتم.

همچنین بخوانید  اسنپ‌مارکت و فروشگاه‌ها: آینده‌ای که فقط با همکاری ساخته می‌شه

خیلی مستاصل بودم که به فکر خیاطی افتادم فورا دوره‌های مختلف خیاطی را گذراندم و مدرک گرفتم، بعد از آموزش خیاطی باز هم بدون پول و امکانات سری دوز شدم در شرایطی که حتی یک چرخ خیاطی هم نداشتم.

از دوستم چرخ خیاطی قرض گرفتم و شروع کردم، ابتدای کار مزدی‌دوزی بود تا اینکه قدم به قدم وارد تولید شلوار کتان و جین شدم هر چند در این مسیر تا دلتان بخواهد ردپای خدا بود و فرستاده‌های خدا از دوست و آشنا گرفته تا بنیاد برکت.»

زینب روزهای سخت و توانمند ادامه می‌دهد: «من کسی بودم که بدون سرمایه وارد بازار شدم و نم‌نم جا بازم کردم، تسهیلات بنیاد برکت هم خیلی برکت داشت و باعث شد در روستا کارگاه خیاطی راه‌اندازی کنم.

رونق کار روز به روز بیشتر شد و اضافه بر روستای خودمان در روستاهای اطراف هم تولیدی به راه انداختم و خانم‌های بی‌سرپرست و بدسرپرست مشغول شدند، 30 نفر مستقیم کار می‌کنند و نان‌آور خانه شدند.

تولیدات ما زنان بدسرپرست و بی‌سرپرست، از روستاهای نهاوند به تهران و شهرهای بزرگ و حتی عراق ارسال می‌شود و خواهان دارد تا جایی که رقم و عدد تولید به ماهی 10 هزار تکه رسیده، تولیدی که از قرض و قوله و چک‌های بی‌محل به این حد و اندازه رسید.

ما خانم‌های سرپرست خانوار دست به زانو گرفتیم و روی همت خودمان حساب باز کردیم البته که باید می‌شد و غیر از این ممکن نبود».

به برکت بنیاد برکت

این تولیدکننده جوان و روستایی اضافه می‌کند: «با بنیاد برکت هم خیلی اتفاقی آشنا شدم و این آشنایی سبب خیر شد 100 میلیون تومان وام بگیرم و چرخ‌های کهنه و قدیمی را به‌روز کنم؛ تسهیلات برای مشاغل روستایی خیلی تاثیرگذار است برای کار ما هم موثر بود.

این تسهیلات کم‌بهره سرعت و رونق را به کارگاه ما هدیه داد به طوری که خانم‌های بیشتری مشغول شدند و درآمد بیشتری به دست آوردند.

همچنین بخوانید  حذف 1200 مجوز ناهنجار کسب و کار

البته اشتغالزایی روستایی که ایجاد کردم فقط کارگاه‌های روستایی نیست تعدادی هم در خانه‌های خودشان مشغول شدند، چرخ و برش از ماست کار و دوزندگی از این خانم‌ها.»

لقمه نان و تولید و زنان بی‌سرپرست

زینب‌خانم یادی هم از اهمیت ایجاد شغل برای خانم‌هایی بی‌سرپرست می‌کند و می‌گوید: «شغل برای مادرانی که گاهی درمانده یک لقمه نان و نگران بچه‌های قد و نیم قدشان می‌شوند خیلی ارزشمند است چون باعث می‌شود دنبال اتفاقات ناگوار نروند و هزار و یک مشکل برایشان پیش نیاورند.

من هم به واسطه اینکه خودم درگیر این مشکلات بودم و با تمام وجود دغدغه مادران از همه جا رانده شده را درک می‌کنم پا به کار هستم و از هیچ کمکی هم دریغ نمی‌کنم البته کار کردن و مزدی دوزی سخت است ولی باز هم به عنوان یک مبنع درآمد خب است و رفته رفته بهتر هم می‌شود.»

این بانوی تولیدکننده ادامه می‌دهد: «من هم خیلی سخت، سخت‌تر از آنچه فکر کنید شروع کردم ولی ثابت قدم ماندم و الان شکر خدا خیلی راضی هستم؛ از روزهای سخت بدون یک قران پول با دو تا بچه عبور کردم و حالا علاوه بر خودم برای چند خانم دیگر هم درآمدزایی کردم.

یکی از دلایلی که چراغ این راه روشن ماند با وجود سختی‌های زیاد مادران بدسرپرست و بی‌سرپرست هستند؛ مادرانی که مثل خودم بودند.»

آرزوی شغل برای مادران بی‌سرپرست

زینت گریزی هم به توسعه کار و افزایش شاغلان و مهمترین آرزوی فردایش می‌زند و بیان می‌کند: “آینده‌ای که پیش چشمم می‌بینیم و پس و پیش آرزو می‌کنم، توسعه کار است چون هنوز هم یک عالمه از مادرانی هستند که فقط برای پول نان دنبال کار می‌گردند، اتفاقی که مرا تحت تاثیر قرار می‌دهد و دلیلی برای ادامه کار است.

از مسئولان هم می‌خواهم روند اداری و سخت‌گیری‌ها را از سر راه بردارند تا تولید قوت بگیرد و زنان درمانده و بیکار و بی‌درآمد دچار مشکلات اجتماعی و خطرات ریز و درشت نشوند.

همچنین بخوانید  هدف‌گذاری برای تحقق سهم ۱۵ درصدی مشاغل خانگی

به خصوص زنان روستایی که خیلی به شغل‌ دسترسی ندارند و به دنبال کار در محیط زنانه و ایمن هستند، اتفاقی که مسیر زندگی این مادران را تغییر می‌دهد.

زنان جویای کار پرسون پرسون به سراغم می‌آیند و پی درآمد هستند البته که از بین این افراد همه ماندگار نیستند ولی تعدادی هم که مشغول می‌شوند سر هر هفته مزد دوخت و دوز را دریافت می‌کنند، از هفته‌ای یک‌میلیون و ۲۰۰ هزار تومان شروع می‌شود تا ۵۰۰ هزار تومان بستگی به سرعت کار و تعداد دوخت دارد.

کار و تولید منجی زینب شد

بانوی تولیدکننده خاطره‌ای جز تلخی زندگی شکست خورده و شیرینی تولید ندارد، به حسن ختام این روایت اشاره می‌کند و می‌گوید: «زندگی من از اول تلخ بود اما وقتی دست به کار شدم و کمر همت بستم با تمام سختی‌ها باز هم خوش بودم، با وجود مشکلات فراوان کار و تولید منجی من شد و به لطف خدا و نگاه خاص بنیاد برکت بیشتر از قبل رونق گرفته است.

الان هم تا بتوانم شرایط را زیر و زبر می‌کنم، برای کار وقت می‌گذارم اصلا شبانه‌روز فکر و ذکرم تولید و کار است با هدف اینکه زنی بدون درآمد نباشد حداقل زنانی که در روستای خودمان و روستاهای اطراف هستند اگر شده کم هم یک تکه نانی داشته باشند.

خانم‌هایی که شوهران بیکار دارند و یا به هر دلیل لنگ درآمد هستند بدانند می‌شود، می‌شوند دست به زانو گرفت و به دیگران کمک کنند، یاس و ناامیدی یا حتی راه کج به منزل نمی‌رسد، بدانند که با صبر و تحمل هر مشکلی حل می‌شود.

من هم با تلاش ۵، ۶ ساله‌ام بازار صادراتی را دست گرفتم این یعنی می‌شود، یعنی خواستن توانستن است یعنی صبر و سختکوشی جواب می‌دهد؛ برای خانمی با شرایط من آن هم در روستا خیلی محدودیت‌ها وجود دارد ولی باز هم می‌شود.

انتهای پیام/

برچسب‌ها