هر کارآفرین یا کارمند ساده ای دوست دارد بعد از چند سال موقعیت شغلی اش را بهبود بخشیده و تبدیل به مدیری همه فن حریف شود. این وسط اگر آدم خوش شانسی باشید، همان اول کار یک مدیر حرفه ای به پُست تان می خورد که راه و چاه مدیریت و رهبری سازمانی را یادتان می دهد. چه بسا بعد از چند سال همان مدیر یک موقعیت بهتر در شرکت به شما پیشنهاد دهد. آن وقت نان تان در روغن خواهد بود. البته روی دیگر سکه اینقدرها جذاب و روشن نیست. کارآفرینانی که از ابتدای مسیر یک مدیر خوب کنار دست شان نبوده، باید خودشان صفر تا صد کار را یاد بگیرند. ترجمه این فکت به زبان ساده یعنی آزمون و خطای بی پایان کارآفرینان در مسیر یادگیری روش های مدیریت کسب و کار.
این روزها کلی مدیر در دنیای کسب و کار وجود دارد که ادعای شان سر هر کسی را درد می آورد. با این حال در عمل فقط تعداد اندکی از کارآفرینان هستند که توانایی مدیریت کارها به شیوه ای اصولی و همراه با خلاقیت های گاه و بیگاه را دارند. یادتان باشد وقتی درباره خلاقیت و نوآوری حرف می زنیم، منظورمان بی گدار به آب زدن نیست. متاسفانه خیلی از مدیران جوان این دو مفهوم را با هم اشتباه می گیرند. نتیجه هم شکست های زودهنگامی می شود که عملا پایانی برای ماجراجویی آنها در دنیای مدیریت است.
مدیر خلاق و نوآور
مدیران خلاق از بدو تولد این ویژگی را نداشته اند. در عوض آنها در طول زمان خلاقیت در مدیریت کسب و کار و نوآوری را یاد گرفته اند. بنابراین شما هم می توانید با کمی تمرین و انگیزه کافی تبدیل به مدیری خلاق و نوآور شوید. برای این کار هم لازم نیست دنبال فرمول های عجیب و غریب بروید.
مدیر خلاق کسی است که مسئولیت نظارت بر عملکرد نیروی کار و تولید محصولات نوآورانه را برعهده دارد. به زبان خودمانی، تمام وظایف شما مثل یک مدیر عادی است، به جز اینکه باید همه این کارها را با هدف تولید محصول یا افزایش راندمان نیروی کار به گونه ای خلاقانه دنبال کنید؛ همین و بس. خیلی وقت ها کارآفرینان تا پای مدیریت خلاق به بحث باز می شود، سریع جا می زنند. انگار که این شیوه مدیریت مسئولیت و سختی های بسیار زیادی برای آدم دارد. اگر شما هم اینطور فکر می کنید، ما در ادامه نشان تان می دهیم که مدیریت نوآورانه اصلا هم کار سختی نیست.
توفان ذهنی در ابتدای پروژه ها
هر کاری در این دنیا یک قلق خاصی دارد. با این حال قرار نیست همه کار مورد نظر را به یک شکل انجام دهند. خب اگر قرار بود هیچ تغییری در نحوه فعالیت انسان ایجاد نشود، احتمالا حتی چرخ هم اختراع نمی شد. پس هیچ وقت به عنوان یک مدیر خلاق به سابقه یا روندهای گذشته اعتماد نکنید. یادتان باشد شما به عنوان یک مدیر خلاق در بازار حضور دارید و باید کارتان را به هر قیمتی شده جلو ببرید. این وسط روش های قدیمی معمولا دست و پاگیر بوده و جلوی خلاقیت تان را می گیرد. پس به جای اینکه خودتان را الکی سرگرم روش های کلاسیک کنید، کمی شجاعت داشته و آنها را کنار بگذارید.
توصیه ما در این بخش برای پیدا کردن روش های تازه «توفان ذهنی» است. این روش نه تنها در دنیای مدیریت، بلکه در زندگی شخصی هم به آدم برای یافتن روش های تازه کمک می کند. کافی است به مدت 10 دقیقه بدون حتی یک لحظه توقف هر ایده ای که برای مدیریت بهتر شرکت به ذهن تان می رسد، روی کاغذ پیاده کنید. آن وقت می توانید با خیال راحت سراغ ایده ها رفته و با گزینه های مختلفش حیرت زده شوید. قبول دارم اغلب ایده هایی که با چنین سرعتی روی کاغذ آورده می شود، چنگی به دل نمی زند اما قرار نیست شما روی همه ایده ها حساب کنید. حتی اگر دو تا ایده مناسب نیز از دل توفان ذهنی دستگیرتان شود، کافی خواهد بود.
پذیرش تغییر در موقعیت کاری
آشپزی را در نظر بگیرید که بعد از سال ها کار در بهترین رستوران های دنیا حالا این فرصت را پیدا کرده تا به عنوان سرآشپز یکی از برندهای مطرح حوزه رستورانداری فعالیت کند. بی شک آشپز تا مدت ها بابت این ارتقای شغلی خوشحال خواهد بود اما قرار نیست همیشه اوضاع بدون چالش جلو برود. هرچه باشد کاراکتر اصلی قصه ما دیگر آشپزی ساده نیست و باید حواسش به تمام جزییات رستوران باشد. همین امر برای خیلی ها بی نهایت ترسناک به نظر می رسد. به علاوه، هر لحظه ممکن است سرآشپز جدید ما وظایفش را فراموش کرده و طوری رفتار کند که انگار هنوز آشپزی ساده است.
مثال بالا شاید کمی عجیب به نظر برسد اما دقیقا اوضاع مدیران تازه کار را نشان می دهد. زمانی که شما از خوش شانسی یا تلاش بی نهایت عالی موقعیت شغلی تازه ای به دست آورده اید، باید خیلی زود خودتان را با مقتضیات آن هماهنگ کنید و وگرنه اوضاع تان خیلی زود به هم ریخته و دیگر شانسی برای حفظ جایگاه تان نخواهید داشت. اگر شما نتوانید یک مدیر خوب باشید، هیچ شانسی برای ارتقا به سطح مدیر خلاق یا نوآور نخواهید داشت. پس اول از همه باید قبول کنید دیگر کارمندی ساده نیستید. مهمترین وظیفه مدیران ارزیابی کلی اوضاع شرکت یا حداقل تیم مورد سرپرستی شان است. همچنین شما مرجع اصلی برای کمک به اعضای تیم تان هستید. پس خودتان را برای سوالات پی در پی اعضای شرکت آماده کنید. وگرنه خیلی زود همه از کارتان ناامید شده و قبل از اینکه شروع به کارهای خلاقانه کنید، اوضاع تان حسابی به هم می ریزد.
کارآفرینان فقط بعد از اینکه تبدیل به یک مدیر استاندارد شدند، امکان توسعه کارشان به سطح فردی خلاق را خواهند داشت. پس عجله را کنار گذاشته و قبل از هر چیزی خودتان را با تغییرات موقعیت کاری تان هماهنگ کنید. در مرحله بعد می توانید کمی تغییرات نوآورانه در کارتان انجام داده و همه را شگفت زده کنید.
مدیریت زمان کارآمد
مدیران منطقی که همیشه با عینک واقع بینی دنیا را نگاه می کنند، معمولا برای هر پروژه زمانی استاندارد در نظر می گیرند تا نه به تیم شان فشار زیادی وارد شود، نه پیش مشتریان بدقول شوند. شاید فکر کنید مدیران خلاق هم باید از همین الگو پیروی کنند اما در عمل ماجرا اصلا اینطوری نیست. مدیریت خلاقانه بیش از هر عنصری با مدیریت زمان پیوند دارد. اگر شما بلد باشید چطور زمان را مثل آب خوردن مدیریت کنید، همیشه فرصت کافی برای اعمال تغییرات خلاقانه در فرآیند اجرای پروژه خواهد داشت. در نقطه مقابل، مدیریت زمان ناکارآمد شما را حسابی به دردسر می اندازد. اینطور وقت ها آدم احساس می کند توان انجام هیچ کاری را ندارد. به همین خاطر خیلی از مدیران فقط دوست دارند پروژه ها به هر قیمتی تمام شود. این وسط هم کیفیت کار اولین قربانی خواهد بود.
فرض کنید شما به عنوان مدیر بخش بازاریابی چهار کارمند دارید. در این صورت فرمول ما برای مدیریت زمان حرفه ای اختصاص 5 درصد از کل وقت تان در طول روز به هر عضو تیم بازاریابی است. اینطوری در طول روز 20 درصد از وقت تان پای تعامل با بازاریاب ها می رود. یادتان باشد این تعامل باید نتیجه بخش باشد. پس الکی حواس تان را به ساعت ندهید و سعی کنید به موقع به کمک کارمندان بشتابید. براساس این فرمول شما 80 درصد از بقیه زمان تان را کاملا در اختیار دارید. با این حال چنین فکتی به معنای کار سخت در این زمان نیست.
مدیران خلاق نه تنها باید کارهای روزمره را مدیریت کنند، بلکه زمانی برای جست وجو در میان ایده های مختلف یا حتی تأمل درباره روش های نوآورانه لازم دارند. توصیه ما در این مورد اختصاص 20 درصد دیگر از وقت تان در طول روز برای فکر کردن پیرامون ایده های تازه و خلاقانه است. 60 درصد بقیه وقت کاری نیز کاملا مخصوص وظایف روزمره خواهد بود. اینطوری شما به تمام مسئولیت های خود رسیده و 20 درصد از وقت تان هم صرف برنامه ریزی برای خلاقیت بیشتر می شود.
احتمالا پیش خودتان می پرسید چطور آدم می تواند 20 درصد از وقت روزمره اش را به برنامه ریزی یا ایده پردازی اختصاص دهد. اولین فرمول ما در این مسیر استفاده درست از وقت است. خیلی از مدیران در طول روز به طور دائم سرشان در گوشی موبایل است. اگر شما هم چنین عادتی دارید، باید خیلی زود آن را ترک کنید. وگرنه هر لحظه امکان رویارویی با شکستی سنگین در بازار برای تان وجود دارد. اینطوری چه بسا خیلی زود شکست در بازار را تجربه کرده و دیگر شانسی برای بقا نداشته باشید. به علاوه، شما باید دور جلسات بی سر و ته را نیز خط بکشید. اجازه دهید با هم روراست باشیم، 90 درصد جلسات کاری اصلا دلیلی برای برگزاری ندارند. پس به جای اینکه وقت تان را در چنین جلساتی تلف کنید، کمی به فکر کسب و کارتان باشید. اینطوری نه تنها وقت کم نمی آورید، بلکه کلی هم وقت اضافه دم دست تان خواهد بود.
حمایت از کارمندان
قهرمانان افسانه ای فرمول یک همیشه به تنهایی جام مسابقات را بالای سر می برند. با این حال پشت سر آنها یک سرمربی حرفه ای با کلی کمک مربی هستند که ثانیه به ثانیه توصیه های طلایی به راننده قصه می دهند. این وضعیت درباره مدیران خلاق نیز مصداق دارد. خب انتظار ندارید که چنین مدیرانی یکه و تنها دنیای کسب و کار را تغییر دهند؟ اگر شما هم دوست دارید کارمندان تان در فرآیند مدیریت خلاق کسب و کار مشارکت داشته باشند، باید از همان گام نخست حمایت تان را از آنها نشان دهید. وقتی کارمندان حمایتی از تیم مدیریت دریافت نمی کنند، شجاعت لازم برای ریسک پذیری را نیز از دست خواهند داد. آن وقت شما می مانید و انتظارات بزرگی که تحت عنوان «مدیر خلاق» از کارتان می رود.
اولین توصیه برای حمایت از کارمندان به عنوان یک مدیر خلاق مربوط به حمایت عملی از آنهاست. اگر فکر کرده اید با چند تا جمله محبت آمیز همه کارمندان دل شان قرص می شود، سخت دراشتباهید. در عوض این رفتارتان در شرکت است که کارمندان را امیدوار یا ناامید خواهد کرد. پس منتظر چه هستید؟ در عمل از خلاقیت و ایده های تازه کارمندان حمایت کنید تا ذهنیت آنها نسبت به کار در شرکت عوض شود. اگر فکر کرده اید حمایت از کارمندان نقطه پایان ماجراست، باید بگوییم سخت دراشتباهید؛ چراکه کارتان تازه در این حوزه شروع شده است.
وقتی حمایت مدیران از کارمندان افزایش پیدا می کند، همیشه احتمال بی خیالی مفرط وجود دارد. این وسط تنها عاملی که کارمندان را به جلو هل می دهد، تعیین انتظارات مشخص است. اینطوری در کنار حمایت های بی دریغ از کارمندان، شما انتظار درستی نیز از آنها خواهید داشت. چنین عاملی به تنهایی کارمندان را به سوی کار سخت تر حرکت می دهد. پس همیشه در کنار حمایت های بی دریغ، انتظارات مشخصی نیز از کارمندان داشته باشید. وگرنه هرگز شانسی برای مدیریت خلاقانه کسب و کارتان پیدا نمی کنید.
ارتباط با کارمندان به سبک دیجیتال
اگر یادتان باشد در بخش مربوط به مدیریت زمان درباره اهمیت صرف نظر از جلسات کلیشه ای با هم حرف زدیم. از آنجایی که برخی از مدیران به برگزاری جلسات منظم عادت کرده اند، حذف یکباره آن فشار زیادی به همراه خواهد داشت. درست به همین خاطر توصیه ما جایگزینی ایمیل با جلسات حضوری است. اینطوری هم در زمان تان صرفه جویی می شود، هم اینکه دیگر لازم نیست نگران مدیریت جلسات باشید. ماجرا جالب شد، نه؟ وقتی کارآفرینان از شر جلسات تکراری خلاص می شوند، ناخودآگاه فرصت بیشتری برای خلاقیت و تفکر خارج از چارچوب پیدا می کنند. خب تا وقتی آدم درگیر فرآیندهای کلیشه ای باشد، حوصله نوآوری را نخواهد داشت. پس به جای اینکه خودتان را با جلسات تکراری سرگرم کنید، حرف تان را به خلاصه ترین شکل ممکن در قالب ایمیل تحویل مخاطب دهید. اینطوری نه تنها به خود، بلکه به دیگران نیز احترام خواهید گذاشت.
دریافت کمک های مورد نیاز
نوآوری در روندهای مدیریتی کار یک نفر تک و تنها نیست. گاهی اوقات یک تیم حرفه ای پشت موفقیت های بزرگ هستند. مثلا عرضه سری آیفون را در نظر بگیرید. اگرچه استیو جابز همه افتخار مربوط به این موفقیت را درو کرد، اما در عمل کلی پژوهشگر و کارشناس خبره IT در این پروژه حضور پررنگی داشتند. به بیانی ساده تر، استیو جابز به عنوان مدیرعامل اپل به خوبی از حمایت تیم فنی برخوردار بود. این دقیقا همان عاملی است که شما هم برای موفقیت به عنوان یک مدیر نوآور باید دنبالش باشید.
اگر شما در بخش های قبلی به خوبی از کارمندان تان حمایت کرده باشید، باید کم کم انتظار دریافت حمایت از آنها را هم داشته باشید. به علاوه، شما خودتان هم با کمی مطالعه و ارزیابی شرایط بازار امکان حمایت از طرح های نوآورانه تان را دارید. اجازه دهید با هم روراست باشیم، ایده های تازه ای که با اطلاعات دقیقی پشتیبانی نشود، هیچ ارزشی ندارد. درست به همین خاطر تمام فعالیت های شما باید با پشتوانه اطلاعات دقیق دنبال شود. اینطوری نه تنها اعضای هیأت مدیره را در یک چشم به هم زدن با خودتان همراه خواهید کرد، بلکه ریسک فعالیت تان نیز به طور قابل ملاحظه ای کاهش پیدا می کند. شما را نمی دانم، ولی من که ترجیح می دهم خلاقیتم دیرتر نتیجه دهد اما خیالم بابت آن راحت باشد.
بعد از اینکه خیال تان بابت دریافت کمک از سوی کارمندان و مطالعه منظم درباره بازار راحت شد، باید کمی هم به فکر آرشیو ایده ها باشید. گاهی اوقات آدم کلی ایده تازه برای فعالیت در بازار یا ایجاد تحول در مدیریت کسب و کار دارد، اما بعد از چند دقیقه همه چیز از ذهنش پاک می شود. توصیه ما در این رابطه استفاده از یک دفترچه یادداشت ساده است. اینطوری شما همیشه حواس تان به تک تک جزییات کار خواهد بود. به علاوه، دیگر لازم نیست خودتان را کلی حرص داده یا از فراموشی ایده های جذابتان حرص بخورید. همانطور که کارمندان بدون حمایت تیم مدیریتی خیلی در شرکت دوام نمی آورد، مدیران خلاق هم همیشه حمایت کارمندان و صدالبته مدیران بالادستی را لازم دارند. پس خیلی شفاف نیازتان را با دیگران به اشتراک گذاشته و آنها در جریان شرایط قرار دهید. اینطوری خیلی راحت تر فرصت نوآوری در ساز و کار شرکت را پیدا می کنید.
انتهای مطلب/ منبع